خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کتری
[اسم]
la bouilloire
/bujwaʁ/
قابل شمارش
مونث
1
کتری
1.J'utilise une bouilloire électrique pour faire du thé.
1. من برای درستکردن چای از یک کتری برقی استفاده میکنم.
2.Pour préparer son thé, Linda chauffait l'eau dans une bouilloire.
2. لیندا، برای آمادهکردن چای، آب را در یک کتری گرم میکرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
bouillir
bouillie
bouilli
bouille
bouillant
bouillon
bouillonnant
bouillonner
bouillotte
boulanger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان