خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوبنده شلوار
[اسم]
les bretelles
/bʀətɛl/
قابل شمارش
جمع مونث
1
دوبنده شلوار
ساسبند
1.J'ai les épaules tombantes et mes bretelles glissent sans arrêt.
1. شانههای افتادهای دارم و دوبندهی شلوارم مدام سر میخورد.
2.Je préfère les bretelles aux ceintures.
2. من دوبندهی شلوار را به کمربند ترجیح میدهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
bretelle
bretagne
brest
breloque
brelan
breton
breuvage
brevet
brevet technologique
brevetable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان