خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گل سینه
[اسم]
la broche
/bʀɔʃ/
قابل شمارش
مونث
1
گل سینه
سنجاق سینه
1.Elle portait une broche en diamants sur sa robe du soir.
1. او روی لباس شبش یک گل سینه (از جنس) الماس زده بود.
2.Rendez-moi ma broche!
2. سنجاق سینهام را پس بده!
تصاویر
کلمات نزدیک
brocart
brocarder
brocanteur
brocante
broc
brocher
brochet
brochette
brochure
brocoli
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان