خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سیخ (کباب)
2 . تعداد زیادی (از)
[اسم]
la brochette
/bʁɔʃˈɛt/
قابل شمارش
مونث
1
سیخ (کباب)
1.Faire des brochettes
1. سیخهای کباب را آماده کردن (سیخهای کباب را آماده کردن)
2.Préparer des brochettes
2. سیخهای کباب را آماده کردن (سیخهای کباب را آماده کردن)
2
تعداد زیادی (از)
یک عالمه، یک دسته
تصاویر
کلمات نزدیک
brochet
brocher
broche
brocart
brocarder
brochure
brocoli
broder
broderie
bromure
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان