خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیرحمانه
2 . به طور ناگهانی
[قید]
brutalement
/bʀytalmɑ̃/
غیرقابل مقایسه
1
بیرحمانه
وحشیانه
1.Il refusa brutalement.
1. او بیرحمانه نپذیرفت.
2.Paul lui annonce brutalement que sa mère est décédée.
2. "پل" بیرحمانه به او اعلام کرد که مادرش مرده است.
2
به طور ناگهانی
ناگهان
1.Elle s'est trouvée brutalement seule avec ses deux enfants.
1. او ناگهان خود را با دو فرزندش تنها دید.
2.Il tomba malade brutalement.
2. او به طور ناگهانی بیمار شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
brutal
brut
brusquer
brusquement
brusque
brutaliser
brutalité
brute
bruxelles
bruyamment
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان