خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بابونه
[اسم]
la camomille
/kamɔmij/
قابل شمارش
مونث
1
بابونه
1.Ils disent camomille, mais ça sent la menthe poivrée.
1. آنها می گویند بابونه، اما این بوی نعناع فلفلی میدهد.
2.Je vais choisir le thé à la camomille.
2. من چای بابونه را انتخاب میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
camisole
camionneur
camionnette
camion-citerne
camion
camouflage
camoufler
camp
campagnard
campagne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان