خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خانه دوست
2 . خانه نشین
[صفت]
casanier
/kazanje/
قابل مقایسه
[حالت مونث: casanière]
[جمع مونث: casanières]
[جمع مذکر: casaniers]
1
خانه دوست
1.Je suis plutôt casanier, je préfère souvent rester à la maison.
1. من نسبتا خانه دوست هستم، اغلب ترجیح می دهم در خانه بمانم.
2
خانه نشین
1.Je suis devenu casanier.
1. خانه نشین شدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
cas
carême
carène
carvi
cartouche
casaque
cascade
cascadeur
case
caser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان