خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلاه ایمنی
2 . هدفون
[اسم]
le casque
/kask/
قابل شمارش
مذکر
1
کلاه ایمنی
1.En moto, le port du casque est obligatoire.
1. روی موتور، گذاشتن کلاه ایمنی اجباری است.
2.Il portait un casque.
2. او یک کلاه ایمنی سرش گذاشته بود.
2
هدفون
هدست، گوشی
1.Il met son casque pour écouter de la musique.
1. او برای گوش دادن به موسیقی هدفونش را گذاشت.
2.J'aime écouter de la musique avec mon casque.
2. من دوست دارم با هدفونم موسیقی گوش کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
casino
casier
casher
caserne de pompiers
caserne
casque audio
casquette
casqué
cassant
casse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان