خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بچهگربه
2 . کرک
3 . گلآذین شاتون
4 . نگین (سنگ یا مروارید انگشتر)
[اسم]
le chaton
/ʃatˈɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
بچهگربه
1.Il vit avec un chaton qui grandit peu à peu.
1. او با بچهگربهای زندگی میکند که دارد کمکم بزرگ میشود.
2
کرک
3
گلآذین شاتون
گلآذین دُمگربهای
4
نگین (سنگ یا مروارید انگشتر)
1.Le chaton de cette bague est en perle.
1. نگین این حلقه مروارید است.
تصاویر
کلمات نزدیک
chatoiement
chatière
chat
chasteté
chaste
chatouille
chatouiller
chatouilleux
chatoyant
chatoyer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان