خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جای زخم
[اسم]
la cicatrice
/sikatʀis/
قابل شمارش
مونث
1
جای زخم
اثر زخم
1.L'intervention m'a laissé une cicatrice.
1. عمل جراحی برایم اثر زخم به جا گذاشت.
2.La blessure a guéri rapidement et n'a pas laissé de cicatrice.
2. جراحت به سرعت بهبود یافت و جای زخم باقی نذاشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
ciboulette
cibler
cible
ciao
ci-joint
cicatrisant
cicatrisation
cicatriser
cidre
cidrerie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان