خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واکس زدن
[فعل]
cirer
/siʀe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: ciré]
[حالت وصفی: cirant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
واکس زدن
پولیش زدن
1.Il faut cirer les meubles en bois et les chaussures en cuir.
1. باید اثاثیه چوبی و کفشهای چرمی را پولیش زد.
2.J'ai ciré mes chaussures avant de sortir.
2. من قبل از بیرون رفتن کفشهایم را واکس زدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
cire
circuler
circulatoire
circulation
circulaire
cireur de chaussures
cirque
cirrhose
ciré
cisaille
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان