خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شهروند مداری
[اسم]
le civisme
/sivism/
قابل شمارش
مذکر
1
شهروند مداری
شهروند مدارانه
1.Il s'agit d'abord de retrouver un vrai civisme de responsabilité.
1. موضوع در ابتدا مربوط به داشتن مسئولیت شهروند مداری است.
2.Trier les déchets est un acte de civisme.
2. تفکیک زبالهها یک عمل شهروند مدارانه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
civique
civilité
civiliser
civilisation
civil
civière
claie
clair
clair comme de l'eau de roche
clairement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان