خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پول دور ریختن
[عبارت]
claquer de l'argent
/klake də laʀʒɑ̃/
1
پول دور ریختن
پول هدر دادن
1.Mon frère a claqué de l'argent pendant ses vacances.
1. برادرم در مدت تعطیلاتش پول هدر داده است.
2.Son fils avait claqué 200 euros.
2. پسرش 200 یورو دور ریخته بود [الکی خرج کرده بود].
تصاویر
کلمات نزدیک
claquer
claquemurer
claquement
claque
claquage
claquer des dents
claquettes
claqué
clara
clarifier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان