خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستهبندی کردن
[فعل]
classer
/klɑse/
فعل گذرا
[گذشته کامل: classé]
[حالت وصفی: classant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
دستهبندی کردن
مرتب کردن، طبقهبندی کردن
1.Il faut classer ces livres par ordre alphabétique.
1. باید این کتابها را به ترتیب حروف الفبا مرتب کرد.
2.J'ai classé les documents dans le dossier.
2. من مدارک را در پرونده دستهبندی کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
classement
classe économique
classe populaire
classe ouvrière
classe moyenne
classeur
classicisme
classification
classifier
classique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان