خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دلقک
2 . (فرد) لوده
[اسم]
le clown
/klun/
قابل شمارش
مذکر
1
دلقک
1.Je ne suis pas qu'un simple clown de rue.
1. من یک دلقک سادهی خیابانی نیستم.
2.Le clown a éclaté le ballon avec une épingle.
2. دلقک بادکنک را با یک سوزن ترکاند.
2
(فرد) لوده
دلقک
1.Nous n'avons pas besoin d'un clown.
1. ما به یک دلقک احتیاج نداریم.
2.Quel clown !
2. چه لودهای!
تصاویر
کلمات نزدیک
clouer
clou de la soirée
clou
clos
clore
clownerie
cloître
cloîtrer
club
club de loisirs
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان