خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جمع کردن
[فعل]
collectionner
/kɔlɛksjɔne/
فعل گذرا
[گذشته کامل: collectionné]
[حالت وصفی: collectionnant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
جمع کردن
جمع آوری کردن
1.Cet enfant collectionne les pièces de monnaie.
1. این بچه سکههای پول را جمع می کند.
2.J'ai le droit de collectionner ce que je veux.
2. من این حق را دارم که هرچه می خواهم جمع آوری کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
collection
collectif
collecteur
collecter
collecte
collectionneur
collectivement
collectivité
coller
collerette
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان