خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همخانهای (شدن)
[اسم]
la coloc
(colocation)
/kolɔk/
قابل شمارش
مونث
1
همخانهای (شدن)
شریک شدن خانه
1.Sept pourcent seulement des étudiants vivent en coloc.
1. تنها هفت درصد دانشجویان به صورت همخانهای زندگی میکنند.
2.Vous seriez en colocation avec d'autres étudiants de notre école.
2. شما با دیگر دانشآموزان مدرسهی ما همخانهای خواهید شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
colmater
collégien
collégial
collègue
collège
colocataire
colocation
colombe
colombie
colombien
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان