خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سهولت
2 . خدمات رفاهی
3 . توالت
[اسم]
la commodité
/kɔmɔdite/
قابل شمارش
مونث
1
سهولت
راحتی
1.Ce formulaire vous est fourni pour votre commodité.
1. این فرم برای راحتی شما فراهم شده است.
2.La commodité pour l'utilisateur est importante.
2. سهولت برای کاربر مهم است.
2
خدمات رفاهی
(les commodité)
3
توالت
دستشویی
(les commodité)
تصاویر
کلمات نزدیک
commode
commissure
commissionnaire
commission rogatoire
commission
commotion
commun
communal
communautaire
communautarisme
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان