خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعریف
2 . تبریک
3 . عرض ادب
[اسم]
le compliment
/kɔ̃plimˈɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
تعریف
تمجید، تحسین
1.Faire des compliments à qqn de son succès
1. از موفقیت کسی را تحسین کردن
2
تبریک
مترادف و متضاد
félicitations
1.Mes compliments, c'est une belle réussite !
1. تبریک میگویم، موفقیت بزرگی کسب کردید!
معمولا در حالت جمع به کار میرود.
3
عرض ادب
سلام، درود
1.Faites bien mes compliments à Monsieur Roland.
1. سلام مرا به آقای رولان برسانید.
تصاویر
کلمات نزدیک
complicité
complice
complication
complexité
complexer
complimenter
compliquer
compliqué
complot
comploter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان