1 . حسابدار
[اسم]

le comptable

/kɔ̃tabl/
قابل شمارش مذکر
[جمع: comptables] [مونث: comptable]

1 حسابدار

  • 1.Je veux être comptable parce que j'aime les chiffres.
    1. می خواهم حسابدار شوم چون ارقام را دوست دارم.
  • 2.Le comptable a certifié les comptes de l'entreprise.
    2. حسابدار حساب های شرکت را تایید کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان