1 . طرح‌ریزی کردن
[فعل]

concevoir

/kɔ̃s(ə)vwaʀ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: conçu] [حالت وصفی: concevant] [فعل کمکی: avoir ]

1 طرح‌ریزی کردن طراحی کردن

  • 1.Le gouvernement a conçu une nouvelle politique sociale.
    1. دولت یک سیاست اجتماعی جدید را طرح‌ریزی کرده است.
  • 2.Les architectes ont conçu un nouveau bâtiment.
    2. معماران یک ساختمان جدید طراحی کرده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان