خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آشتی دادن
[فعل]
concilier
/kɔ̃silje/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: concilié]
[حالت وصفی: conciliant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
آشتی دادن
1.En fait, je peux facilement les concilier.
1. در حقیقت من میتوانم به راحتی آنها را آشتی بدهم.
2.Il a réussi à concilier les deux parties adverses.
2. او موفق شد دو جناح مخالف را باهم آشتی بدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
conciliation
conciliant
conciliabule
concile
concierge
concis
concision
concitoyen
conclave
conclu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان