خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سخنران
[اسم]
le conférencier
/kɔ̃feʁɑ̃sje/
قابل شمارش
مذکر
[مونث: conférencière]
1
سخنران
1.Il y a toujours beaucoup de monde pour écouter ce conférencier.
1. افراد زیادی همیشه برای گوش دادن به این سخنران حاضر هستند [وجود دارند].
2.Le conférencier s'est adressé au public.
2. سخنران مردم را مخاطب قرار داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
conférence
confédéré
confédération
confusément
confusion
conférer
congeler
congelé
congestion
congestion cérébrale
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان