خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اعتراف
[اسم]
la confession
/kɔ̃fesjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
اعتراف
اقرار
1.C'est une confession sincère.
1. این یک اعتراف صادقانه است.
2.Chaque semaine elle allait à l'église pour sa confession.
2. او هر هفته برای اقرار به کلیسا میرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
confesser
confectionner
confection
conduite
conduit
confessionnal
confettis
confiance
confiance en soi
confiant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان