خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همسر
[اسم]
la conjointe
/kɔ̃ʒwɛ̃t/
قابل شمارش
مونث
1
همسر
زن
1.Le président est arrivé avec sa conjointe et ses enfants.
1. رییس جمهور با همسر و فرزندانش رسیده است.
2.Soyez fidèle à votre conjointe !
2. به زنتان وفادار باشید!
تصاویر
کلمات نزدیک
conjoint
conjecturer
conjecture
conique
conifère
conjointement
conjonction
conjonctivite
conjoncture
conjoncturel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان