خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دائما
[قید]
constamment
/kɔ̃stamˈɑ̃/
غیرقابل مقایسه
1
دائما
مدام، همیشه، همواره
1.Être constamment malade
1. دائما مریض بودن
تصاویر
کلمات نزدیک
conspirer
conspiration
conspirateur
consortium
consonne
constance
constant
constante
constat
constatation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان