خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشاور
[اسم]
le consultant
/kɔ̃syltɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: consultants]
[مونث: consultante]
1
مشاور
1.Le consultant a aidé notre entreprise à augmenter ses ventes.
1. مشاور به شرکت ما برای افزایش فروشش کمک کرد.
2.Mon frère est consultant auprès d'entreprises pharmaceutiques.
2. برادرم مشاور یک شرکت دارویی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
consultable
consulat
consul
construire des châteaux en espagne
construire
consultation
consultation médicale
consulter
consumer
consécration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان