خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آلودگی
[اسم]
la contamination
/kɔ̃taminasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
آلودگی
1.La contamination de l'eau par des produits chimiques.
1. آلودگی آبها توسط محصولات شیمیایی.
2.Les virus se propagent par contamination.
2. ویروسها با آلودگی تکثیر میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
contagion
contagieux
contacter
contact
consœur
contaminer
contaminé
conte
contemplatif
contemplation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان