خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تکلیف (مدرسه)
2 . کپی
[اسم]
la copie
/kɔpi/
قابل شمارش
مونث
1
تکلیف (مدرسه)
1.Le professeur corrige les copies des élèves.
1. استاد تکالیف دانش آموزان را تصحیح کرد.
2
کپی
رونوشت
(le copie)
1.Copie exacte
1. رونوشت دقیق
تصاویر
کلمات نزدیک
copenhague
copeau
copain
coordonnées
coordonné
copier
copier-coller
copieur
copieusement
copieux
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان