خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کفاشی
[اسم]
la cordonnerie
/kɔʀdɔnʀi/
قابل شمارش
مونث
[جمع: cordonneries]
1
کفاشی
1.Il rêve d'ouvrir une cordonnerie à sa ville natale.
1. او آرزو دارد در زادگاهش یک مغازه کفاشی باز کند !
2.L'industrie de la cordonnerie est très fragile.
2. صنعت کفاشی بسیار آسیبپذیر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
cordon-bleu
cordon ombilical
cordon
cordillère
cordialité
cordonnier
cordou
cordée
coriace
coriandre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان