خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرساینده (اسید)
2 . مخرب
[صفت]
corrosif
/kɔʀozif/
قابل مقایسه
[حالت مونث: corrosive]
[مذکر قبل از حرف صدادار: corrosif]
[جمع مونث: corrosives]
[جمع مذکر: corrosifs]
1
فرساینده (اسید)
خورنده
1.Attention, cet acide est très corrosif.
1. مراقب باشید، این اسید خیلی فرساینده است.
2
مخرب
مضر، زیانآور
تصاویر
کلمات نزدیک
corrompu
corrompre
corroder
corroborer
corrigé
corrosion
corruption
corrélation
corsage
corsaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان