خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کدو سبز
[اسم]
la courgette
/kuʀʒɛt/
قابل شمارش
مونث
[جمع: courgettes]
1
کدو سبز
1.J'ai ramassé des tomates, courgettes et concombres.
1. گوجه فرنگی، کدو سبز و خیارها را جمع کردم.
2.Je fais pousser des courgettes dans mon potager.
2. من در باغچهی خودم کدو سبز پرورش دادهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
courge
coureur
courbure
courbette
courber
courir
courir deux lièvres à la fois
courir le risque
courir sur le haricot
couronne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان