خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در (ظرف، قابلمه)
[اسم]
le couvercle
/kuvɛʀkl/
قابل شمارش
مذکر
1
در (ظرف، قابلمه)
سرپوش
1.Le couvercle de la machine à laver était en acier.
1. در ماشین لباسشویی از جنس استیل بود.
2.Pour voir ce qu'il y a en-dessous, tu dois soulever le couvercle.
2. برای اینکه ببینی زیرش چیست باید درش را برداری.
تصاویر
کلمات نزدیک
couver
couvent
couturière
couturier
couture
couvert
couverts
couverture
couverture chauffante
couverture coupe-feu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان