خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوستداشتنی
[صفت]
craquant
/kʀakɑ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: craquante]
[جمع مونث: craquantes]
[جمع مذکر: craquants]
1
دوستداشتنی
خواستنی
1.Cette petite fille est craquante.
1. این دختر کوچک دوستداشتنی است.
2.Ophélie était craquante avec ses cheveux châtains et ses yeux marrons.
2. "افلی" با موهای خرمایی و چشمهای بلوطی خواستنی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
crapuleux
crapule
crapaud
cran
crampons
craqueler
craquement
craquer
crasher
crasse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان