خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ملخ
[اسم]
le criquet
/kʀikɛ/
قابل شمارش
مذکر
1
ملخ
1.Dans ma main, je tiens un criquet.
1. در دستم، من یک ملخ میگیرم.
2.Je faisais des bruits de criquet.
2. من صدای ملخها را درمیاوردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
crique
crinière
crin
criminel
criminalité
crise
crise cardiaque
crise de nerfs
crispant
crisper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان