خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بادام عسلی (نوعی شیرینی)
2 . ترد
3 . گیرا
[اسم]
le croquant
/kʁɔkɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
بادام عسلی (نوعی شیرینی)
[صفت]
croquant
/kʁɔkɑ̃/
قابل مقایسه
2
ترد
خرت خرتی، کرانچی
1.Elle prépare des tartes croquantes pour le goûter.
1. او تارتهایی ترد برای عصرانه آماده [درست] میکند.
2.Les légumes étaient frais et croquants.
2. سبزیجات تازه و ترد بودند.
3
گیرا
جذاب، دوستداشتنی
تصاویر
کلمات نزدیک
croix-rouge
croix de lorraine
croix
croisée
croisé
croque-madame
croque-monsieur
croque-mort
croquer
croquette
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان