[صفت]

croisé

/kʁwazˈe/
قابل مقایسه

1 ضربدری متقاطع

  • 1.Il a les bras croisés.
    1. دست‌هایش را ضربدری روی هم گذاشته است. (دست به سینه ایستاده است.)
  • 2.Mots croisés
    2. جدول (کلمات متقاطع)
[اسم]

le croisé

/kʁwazˈe/
قابل شمارش مذکر

2 جنگجوی صلیبی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان