[اسم]

la croisière

/kʀwazjɛʀ/
قابل شمارش مونث

1 سفر دریایی

  • 1.Cet été je ferai une croisière dans les îles grecques.
    1. این تابستان من یک سفر دریایی به جزایر یونان انجام خواهم داد.
  • 2.Ils ont fait une croisière dans les Caraïbes.
    2. آنها یک سفر دریایی به کارائیب رفته‌اند [انجام داده‌اند].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان