1 . بی‌رحمی 2 . ستم‌گری 3 . سختی
[اسم]

la cruauté

/kʁyotˈe/
قابل شمارش مونث

1 بی‌رحمی سنگدلی، قساوت

  • 1.Cette victime a été assassinée avec cruauté !
    1. این قربانی با بی‌رحمی به قتل رسیده است!
  • 2.La cruauté du destin.
    2. بی‌رحمی سرنوشت.

2 ستم‌گری ستم، ظلم

  • 1.C'est une injustice et une cruauté.
    1. این بی‌عدالتی و ستمگری است.

3 سختی شقاوت

  • 1.La cruauté stupide de la mort
    1. شقاوت مرگ
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان