خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوچرخهرو
[صفت]
cyclable
/siklabl/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: cyclable]
[مذکر قبل از حرف صدادار: cyclable]
[جمع مونث: cyclables]
[جمع مذکر: cyclables]
1
دوچرخهرو
1.La carte montre les pistes cyclables de la région.
1. نقشه مسیرهای دوچرخهرو منطقه را نشان میدهد.
2.La mairie est en train d'installer une piste cyclable.
2. شهرداری در حال احداث یک مسیر دوچرخهرو است.
تصاویر
کلمات نزدیک
cyberjargon
cybercafé
cyberacheteur
cv
cuvée
cycle
cyclique
cyclisme
cycliste
cyclone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان