1 . مبارزه‌طلبی
[اسم]

le défi

/defi/
قابل شمارش مذکر

1 مبارزه‌طلبی چالش

  • 1.Ils se sont lancé un défi stupide.
    1. آنها برای خودشان یک مبارزه‌طلبی احمقانه راه انداخته‌اند.
  • 2.Je suis prêt à faire face à n'importe quel défi.
    2. من آماده‌ام که با هر چالشی رو به رو [مواجه] شوم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان