[اسم]

le défenseur

/defɑ̃sœʀ/
قابل شمارش مذکر

1 حامی مدافع، طرفدار، پشتیبان

  • 1.Elle fut la défenseur des droits de la femme.
    1. او مدافع حقوق زنان بود.
  • 2.Mon oncle est un fervent défenseur des droits de l'homme.
    2. عمویم یک حامی پر و پا قرص حقوق بشر است.

2 وکیل مدافع

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان