1 . جابه‌جا شدن 2 . تمرکز زدایی کردن
[فعل]

délocaliser

/delɔkalizˈe/
فعل گذرا و ناگذر

1 جابه‌جا شدن تغییر مکان دادن

2 تمرکز زدایی کردن غیرمتمرکز ساختن

  • 1.Il est impératif de délocaliser le plus rapidement possible ces 270 familles.
    1. تمرکز زدایی کردن این 270 خانواده در سریع‌ترین حالت ممکن، (امری) ضروری است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان