1 . وجه 2 . انبار
[اسم]

le dépôt

/depo/
قابل شمارش مذکر

1 وجه مبلغ، سپرده (بانکی)

  • 1.Il va à la banque pour faire un dépôt.
    1. او برای سپرده‌گذاری به بانک می‌رود.
  • 2.J'ai fait un dépôt sur mon compte bancaire.
    2. من وجهی به حساب بانکی‌ام واریز کردم.

2 انبار مخزن

  • 1.Ce commerçant entrepose son stock dans un dépôt.
    1. این تاجر موجودی‌اش را در یک انبار می‌گذارد.
  • 2.Dans la caserne, il y a un dépôt de munitions.
    2. در پادگان، انبار مهمات وجود دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان