خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آگهی کوچک
[اسم]
le dépliant
/deplijɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: dépliants]
1
آگهی کوچک
بروشور کوچک (چند صفحه ای)
1.La lecture de ce dépliant vous donnera peut-être quelques idées.
1. مطالعه این آگهی کوچک احتمالا ایده هایی به شما خواهد داد.
2.Les musiciens ont distribué des dépliants pour leur prochain concert.
2. نوازندگان برای کنسرت آیندهشان آگهیهای کوچکی پخش کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
déplaisant
déplaire
déplacé
déplacer
déplacement
déplier
déploiement
déplorable
déplorer
déployer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان