1 . غمگین کردن
[فعل]

désoler

/dezɔle/
فعل گذرا
[گذشته کامل: désolé] [حالت وصفی: désolant] [فعل کمکی: avoir ]

1 غمگین کردن ناراحت کردن، متاثر کردن

  • 1.Cette pluie me désole.
    1. این باران مرا غمگین می‌کند.
  • 2.Le départ annoncé de leur collègue désola le personnel.
    2. خبر رفتن همکارشان، کارکنان را ناراحت کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان