خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خمیردندان
[اسم]
le dentifrice
/dɑ̃tifʀis/
قابل شمارش
مذکر
1
خمیردندان
1.Il devrait y avoir du savon et du dentifrice, tout ce que tu as besoin dans la salle de bain.
1. صابون و خمیر دندان هم هست. هر چیزی که احتیاج داشته باشی در حمام هست.
2.J'ai oublié mon tube de dentifrice à l'hôtel.
2. من (بسته) خمیر دندانم را در هتل فراموش کردم [جا گذاشتم].
تصاویر
کلمات نزدیک
dentier
dentelé
dentelure
dentelle
dentaire
dentiste
dentition
denté
depuis
der
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان