خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برآورد
[اسم]
le devis
/d(ə)vi/
قابل شمارش
مذکر
1
برآورد
1.J'ai les devis de trois agences pour comparer les prix.
1. من برآورد سه موسسه را برای مقایسه کردن قیمتها دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
devinette
deviner
devin
devenir rouge comme une cerise
devenir célèbre
devise
deviser
devoir
dextérité
deçà
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان