خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . افترا
[اسم]
la diffamation
/difamasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
افترا
تهمت
1.Le politicien a accusé les journalistes de diffamation.
1. سیاستمدار روزنامهنگاران را به افترا (زدن) متهم کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
dieu
diesel
didier
didactique
didacticiel
diffamatoire
diffamer
difficile
difficilement
difficulté
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان