خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پخش کردن (برنامه)
[فعل]
diffuser
/di.fy.ze/
فعل گذرا
[گذشته کامل: diffusé]
[حالت وصفی: diffusant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
پخش کردن (برنامه)
1.Ce spectacle sera diffusé demain à 9 heure.
1. این نمایش فردا ساعت 9 پخش خواهد شد.
2.Diffuser les nouvelles
2. پخش کردن اخبار
تصاویر
کلمات نزدیک
diffus
difformité
difforme
difficulté
difficilement
diffusion
différemment
différence
différenciation
différencier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان